Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-02@19:46:54 GMT

راوی روایت‌ های به‌ یادماندنی

تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۶۶۴۳۰

راوی روایت‌ های به‌ یادماندنی

آن روزها رسم بود که اسم‌های پرطمطراق و سنگین برای بچه‌هایشان بگذارند. هنوز کامبیز و سامیار و راستین مد نشده بود، معمولا هم اسم بچه‌هایشان را جمشید و حشمت و امثال این‌ها می‌گذاشتند. «هوشنگ» هم رسید به این پسر از خانواده مرادی‌ کرمانی.

اهل روستای سیرچ استان کرمان بود. تا کلاس پنجم هم همان‌جا درس خواند. مادرش که از دنیا رفت، پدرش ناراحتی اعصاب گرفته بود و توانایی نگهداری از هوشنگ را نداشت، به‌‌خاطر همین با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

عمویش معلم مدرسه روستا بود و ترغیبش می‌کرد کتاب بخواند.

بعدتر هم که به کرمان رفت تا درس‌خواندن را ادامه دهد، همچنان کتاب می‌خواند و کتاب می‌خواند و کتاب می‌خواند. از من نشنیده بگیریدها اما حسودی‌مان می‌شد. هم درسش خوب بود هم کلی اطلاعات دیگر داشت.

15 ساله که شد حرف از سینما می‌زد. یک علاقه‌مندی جدید پیدا کرده بود. از همان‌ها که ما بلدش نبودیم و نمی‌دانستیم که چیست! تا آمدیم هر را از بر حرف‌هایش تشخیص بدهیم، بساطش را جمع کرد و رفت تهران که در دانشگاه تحصیل کند.

دانشکده‌اش هم باکلاس بود: «دانشکده هنرهای دراماتیک». همزمان هم لیسانس مترجمی زبان انگلیسی را گرفت و دوتا مدرک را زد زیر بغلش. آن اوایل که رفته بود دبیرستان، برای رادیو چیزهایی می‌نوشت. ما که اولش باورمان نمی‌شد کار خودش باشد. بعدها آمد و برایمان تعریف کرد و کاستش را گذاشت گوش کردیم. یکی از داستان‌هایش هم در مجله خوشه که مال احمد شاملو بود چاپ شد.

«معصومه» اولین کتابش بود که در 27 سالگی‌اش منتشر شد. دیگر از آن به بعد هی نوشت و نوشت و نوشت. همین دو سال پیش آخرین کتابش را هم منتشر کرد: «قاشق چایخوری» و گفت دیگر نمی‌نویسم، جوان‌ها چه‌کاره‌اند؟ دست به کار شوند و بنویسند. اما مگر کسی می‌تواند مثل هوشنگ‌خان بنویسد؟

«قصه‌ های مجید» را اگر نخوانده‌اید، حتما دیده‌اید. جالب است بدانید که آن مجید توی قصه‌های مجید، همان هوشنگ‌خان، رفیق گرمابه و گلستان ماست. هوشو در کتاب «شما که غریبه نیستید» هم از این قاعده مستثنا نیست. اگر منم که می‌گویم در همه کتاب‌‌هایش یک گریزی هم به زندگی خودش زده است، شما را نمی‌دانم.

بعد از قصه‌های مجید، فیلمنامه‌ها و نمایشنامه‌ها و کتاب‌های زیادی نوشت و مردم خواندند و حظ کردند و ایستاده برایش دست زدند. 50 سال داستان و فیلمنامه نوشت و شد از مهم‌ترین نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان در دنیا.

همان هوشنگ خان‌ها... دو بار هم نامزد دریافت جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن شد. یک‌بار هم جایزه کتاب کودکان و نوجوانان اتریش نصیبش شد. بعد از این‌ها هم کتاب‌هایش به زبان‌های آلمانی، انگلیسی، فرانسوی، هلندی، عربی، اسپانیایی و ... ترجمه شد. سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه در دوازدهمین جشنواره فیلم فجر را در سال ۷۲ گرفت و در سال ۸۴ چهره ماندگار سال شد.

اگر چکمه، خمره، مهمان مامان، نخل، کوزه، مثل ته خیار، بچه‌های قالیباف‌خانه، مشت بر پوست، تنور، هوشنگ دوم، نازبالش، نه تر و نه خشک، مثل ماه شب چهارده و لبخند انار را هم به کارنامه‌اش اضافه کنید، یک مجموعه آثار کامل از هوشنگ مرادی‌کرمانی دارید.

ما‌هایی که ور دلش بودیم نشناختیمش اما بعدش فهمیدیم که برای نوشتن آثارش از نویسندگان مطرح تاثیر می‌گرفته. عامیانه‌نویسی را از صادق چوبک، شاعرانه‌نویسی را از ابراهیم گلستان، ایجاز را از ارنست همینگوی و گلستان سعدی، احساس را از صادق هدایت و طنز را از چخوف و دهخدا؛ در سینما هم بیشتر از همه به سینمای ایتالیا و ازجمله «دزد دوچرخه» ویتوریو دسیکا عشق می‌ورزد.

از سینمای کلاسیک آمریکا «ماجرای نیمروز» فرد زینه‌مان را دوست دارد و در سینمای ایران هم فیلم «مسافر» امیر نادری و «کودک و بچه» رضا میرکریمی. این‌ها را هم دوست دارد چون می‌تواند آدم‌ها و فضای اصیل ایرانی را در آنها پیدا کند. به‌ خاطر همین است که در آثارش از ضرب‌المثل‌ها و آداب و رسوم عامیانه، واژگان محاوره‌ای و آمیختگی نظم و نثر بسیار استفاده می‌کند. حیف که قلم را کنار گذاشته و برای همیشه با آن خداحافظی کرده است.

جایی گفته بود: «من وارد ادبیات کودک نشده‌ام، بلکه ادبیات کودک در من شکل گرفته‌است. قبل از نوشتن برای کودکان، برای رادیو متن می‌نوشتم. یکی از نوشته‌هایم که خوب هم جواب داد و قرار بود 13 روز طول بکشد، قصه‌های مجید بود که چهار سال طول کشید. فکر می‌کنم که بازتاب کودکی در من مانده ‌است؛ من در کودکی مانده‌ام و هر چه بگذرد، کودکی از ذهنم نمی‌رود. هرکسی‌که کودکی‌اش را از دست بدهد، جانش را از دست می‌دهد و می‌میرد. هرگز سعی نمی‌کنم برای کودکان بنویسم. موقع نوشتن هم پایه واژگانی خوانندگان را در نظر نمی‌گیرم؛ هرچه دل تنگم می‌خواهد روی کاغذ می‌گذارم و می‌بینم بچه‌ها دورم جمع شده‌اند. من در نوشتن نه به پیام و نه به روان‌شناسی توجه نمی‌کنم. نوشتن برای من یک حادثه درونی است که یک مطلب که به ذهنم آمده و تمام مواقع در ذهنم وجود دارد، در من درونی می‌شود و روی کاغذ می‌آید.»

زینب آزاد - دستیار دبیر قفسه کتاب روزنامه جام جم

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: زینب آزاد هوشنگ مرادی کرمانی قصه های مجید بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۶۶۴۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واکنش جالب جواد نکونام به برکناری خطیر

به گزارش قدس آنلاین، جواد نکونام سرمربی تیم فوتبال استقلال پس از برکناری علی خطیر از سمت مدیرعاملی آبی پوشان گفت: امروز یک روز به یادماندنی برای باشگاه استقلال خواهد بود. شاید هم یک هفته به یادماندنی بعد از واگذاری استقلال به هلدینگ خلیج فارس، اتفاق مهم دیگری نیز با درایت آقای دکتر علی عسگری و مهندس شهریاری برای استقلال رقم خورد و تصور می‌کنم از امشب استقلال به ساحل آرامش خواهد رسید.

او ادامه داد: از داستان‌های امسال هر چه بگویم کم گفتم. عده‌ای همه کار کردند استقلال نتیجه نگیرد. اجازه ندادند بازیکنان مورد نظر جذب شود. اتفاق‌هایی برای استقلال افتاد که اصلا خوب نبود و باعث شدند هوادار یک فصل اذیت شود و استرس بکشد. با تصمیمی که امشب گرفته شد، استقلال به ساحل آرامش رسید ولی باید مراقب باشیم. هواداران هوشیار باشند که عده‌ای دوست ندارند استقلال قهرمان شود.

سرمربی استقلال بیان کرد: امروز که این خبر در هواپیمای تیم اعلام شد، همه تیم خوشحال شدند، چون همه امسال اذیت شدند. فعلا نمی‌خواهم زیاد در این باره حرف بزنم. به زودی با هواداران درباره بلاهایی که در یکسال گذشته سر من، تیم و هواداران آوردند صحبت می‌کنم. الان فقط و فقط تمرکزمان روی موفقیت تیم است. با وجود کم و کاستی‌ها تا لحظه آخر برای استقلال خواهیم جنگید. فقط خوشحالم مالکان جدید خیلی زود فهمیدند چه کسانی مخل آسایش استقلال هستند و می‌خواهند آرامش را بر هم بزنند.

دیگر خبرها

  • واکنش نکونام به برکناری خطیر از مدیرعاملی
  • واکنش جالب جواد نکونام به برکناری خطیر
  • واکنش نکونام به برکناری خطیر: استقلال به ساحل آرامش رسید/حرف های زیادی برای گفتن دارم
  • واکنش جواد نکونام به برکناری خطیر 
  • معلم به‌یادماندنی‌ترین واژه علم‌آموزی
  • رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • ۱۲ طلبه و ۴ مداح که اعضاء بدن‌شان اهداء شد/ انتشار شماره جدید «خیمه»
  • روایت زندگی قهرمانان در دستان دانش آموزان
  • روایت زندگی قهرمانان در دستان دانش اموزان
  • شناخت گام‌به‌گام و تدریجی جریان اسرائیل